×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

یادگاری

گنجشک و خدا


روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت

فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت : می آ ید، من تنها گوشی هستم که غصه

هایش را می شنود و یگانه قلبی ام که درد هایش را در خود نگه می دارد


و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست

فرشتگان چشم به لب ها یش دوختند ، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود

با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست ". گنجشک گفت : لانه کوچکی داشتم ، آرامگاه خستگی هایم بود و سر پناه بی

کسی ام ، تو همان را هم از من گرفتی . این توفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی از لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود ؟

و سنگینی بغضی راه بر کلامش بست

سکوتی در عرش طنین انداز شد . فرشتگان همه سر به زیر انداختند

خدا گفت : ماری در راه لانه ات بود . خواب بودی . باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند . آن گاه تو از کمین مار پر گشودی

گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود

خدا گفت : و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام بر خواستی

. اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود . ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت

های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد

سه شنبه 27 آذر 1391 - 2:45:53 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://risheh.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 3 دی 1391   12:01:26 PM

salam duste hamishe sabz

khoshhalam az einke mibinam habar matalebe ziba va por mohtava tari ro tu blog zibatun gharar midid

http://farhad1992.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 27 آذر 1391   7:08:55 PM

سلام بانو خيلى داستان قشنگى بود کوتاه ولى تأثيرگذار خيلى ديد قشنگيه اميدوارم ديد شما هم در زندگى نسبت به رويدادها و خواستهاى خداوند همين باشه و آدمهايى هستند که با عقل محدود ميخواهند خدارو بنگرندو درک کنند چطور قطره ميتونه دريارو درک کنه،بازم ممنونم بانو،سربلندو موفق باشى و اين خداى خوبيها نگهدارتون باشه راستى شب يلداتونم مبارک شاد باشيد،يا على ع
آمار وبلاگ

38190 بازدید

4 بازدید امروز

19 بازدید دیروز

88 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements